پا کشان ، دست تکان ، دیده به گهواره دوان
نم گریزان ، بکش از گونه به روی جگرت
دل تهی ، تن برهد ، ساز دگرگونه دمد
سال ریزد ، گره محکم کُن و باری که برت
مو کَنی ، آه کُنی ، تیشه به ایمان ببری
آسمان سنگ بریزد ، نه سپیدی سحرت
ره چه کوتاه کُنی ، باز کُنی راه گریز
ساغر اندازه کُنی می که بیالوده پرت
شعله خورشید زند ، دل به مهی سوزاند
آتش افروز ، بیا شعله دمان با شررت
دام برکَن ، دو سه تا دانه به ارزش نرسد
ناله بشکن ، که یکی دانه خورند از ثمرت
ناز گل را تو به یک ثانیه صد ساله بکش
ز بزرگ و عظیمی نرود ، گل کند افزونه ترت
رسم این است که بر زخم زند هر شب و روز
باز آید ، تو نشانش بده زخم دگرت
خوب و بد میگذرد ، از گذرش چشم بپوش
سایه مردانه بینداز و بگیر از اثرت
آسمان گرد زمین چرخد و بلبل پی گل
تو به گرد سر خود باش نه دین پدرت
تو که از سهم جهان هر نفسش دزدیدی
نفس آرام بکش ، چون اجل آید به درت
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: