ضرب المثل اين منم نه اين منم
آدمهاي بي سر و پاي كم ظرف چون به جايي برسند خيلي زود خودشان را گم ميكنند و بيحساب فيس و افاده ميكنند و تكبر ميفروشند. اين مثل نيشدار و كنايهآميز را مردم براي همين نودولتان تازه به دوران رسيده ميزنند كه جنبه تحقير و استهزاء نيز دارد.
دختر فقيري بود كه تازه شوهر كرده بود و به يك خانه و زندگي و مال و دولتي رسيده بود و از خوشحالي ذوق آمده بود تو گلوش. جوري كه خيال ميكرد دارد خواب ميبيند. شب عروسي كه با بزك دوزك و قباي عروسي و دم و دستگاه داشتند ميبردنش، مرتب تو راه، زير لب به خودش
ميگفت: «ئي منم؟ نه ئي منم؟ گر ئي منم شاده دلم، شنگه دلم
اين منم؟ نه! اين منم؟... گر اين منم، شادست دلم، شنگ است دلم».
روايت دوم
يك دختر خوشگلي بود كه هميشه در بيابان زندگي كرده بود و اصلاً رنگ خانه و خانواده را نديده بود. يك روز يك جوان شهري او را ميبيند و عاشقش ميشود و او را به شهر ميبرد تا با او عروسي كند.
اين دختر از بچگي يك زنگوله به گردنش بسته بودند كه گم نشود. جوان براي اينكه مردم به او نخندند اول كاري كه ميكند زنگوله را از گردن او باز ميكند و او را ميفرستد حمام و يك دست لباس خوب و نو به او ميپوشاند.
براي شب عروسيش همه چيز كه ميخرد يك كفش ساغري سبز هم ميخرد و گوسفندي ميكشد. دخترك يك تكه گوشت توي ديگ بار ميگذارد و بقيهاش را هم به ميخ و چنگك آويزان ميكند. توي خانه جوان يك جوي آب بوده كه مثل آب انبار پله ميخورده پايين ميرفته.
خلاصه عروسي راه ميافتد و دخترك هم خوشحال و خرم اما به خاطر اينكه هرگز چنين چيزهايي نديده بود اصلاً نميدانست چكار كند. شب كه ميشود مرتب راه ميرود و يك نگاهي به ديگ روي اجاق ميكند، يك نگاهي به جوي آب و يك نگاه هم به آسمان و هي با خودش ميگويد: «اين منم نه من منم ـ تي تيش ماماني به تنم ـ بالا ميرم ماه ميبينم ـ پايين ميام آب ميبينم ـ كفشاي سوزورپام ميبينم ـ اين منم نه من منم ـ اگه منم كو زنگولهم ـ چزاره به ميخ نديده بودم ـ پزاره به ديگ نديده بودم ـ اين منم نه من منم ـ اگر منم كو زنگولهم!»
منبع:avaxnet.com
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: