با عشق به من خیانت کردی
دل دادم و تو رد امانت کردی
رفتی و چه آسوده ز من دل کندی
هر دو قلمت خرد اگر برگردی
دوستت دارم تکیه کلام تو بود
من بی جهت به آن تکیه داده بودم
هر که را دیدم خیانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غم ها چه سود ؟
عاشق شدم و عذاب را فهمیدم
رنجیدن و اضطراب را فهمیدم
در چشم تو عشق را ندیدم اما
معنای دل کباب را فهمیدم
هر روز خطاهای تو را بخشیدم
تا بخشش بی حساب را فهمیدم
دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست
تنها آسمانمان یکیست
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت
عجب جوش و خروشی بود عشقت
خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد
عجب آدم فروشی بود عشقت
امروز دیگه نسبت به تو حسی ندارم
بخوای می گم دوست دارم اما ندارم
تو این دو روز زندگی
شبیه من فراوونه
یه لحظه چشماتو ببند
گذشتن از من آسونه
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای
این منم که به یادم اجازه نمی دهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
صحبت از فراموشی نیست صحبت از لیاقت است
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: