عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی
عباس آوای غزل خوانی مهدی
درک محرم کرده ای دانی چه گویم
عباس یعنی اوج مهمانی مهدی
کربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد
دانی از چه رو گاه گاه آید زلزله
چون زمین هم می کند با نام زینب هلهله
دانی از چه رو گاه گاه توفان میشود
صحنه جنگیدن عباس اکران می شود
ایمان و وفا سایه ی بالای تو بود
ایثار علی (ع) نقش به سیمای تو بود
گر لب نزدی به اب دریا عباس(ع)
دریای ادب میان لب های تو بود
عباس لوای هفت افراشته است
وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را
با دست بریده اش بپا داشته است
با خدا عباس وقتی دست داد
هر دو دست خویش را از دست داد
آهای عطر گل یاس آهای خدای احساس
تموم زندگیم فدای یک نگاه عباس
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بی دست
دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است
قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام دیدنی و زیبای اباصالح و عباس یکی است
دریا تمام سوز لبش را به آب داد
صحرا به تشنگان قدح آفتاب داد
مردی سوار اسب بهب دیا سلام کرد
باران نیزه بود که او ار جواب داد
همچو باران که شبی شعله به دریا زده است
لشکر دشمن از اندام جا زده است
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: