خسته میشه!
کسی که جسم و روحش باهم اختلاف سنی داشته باشه!
هواشناسی انگار نمیداند
یک گوشه ی شهر هرشب بارانیست
من نه عاشق هستم نه محتاج نگاهی که بلغزد برمن!
من خودم هستم وآن حس غریب که به صدعشق وهوس می ارزد
خوشبختی یعنی
قلبی را نشکنی
دلی را نرنجانی
آبرویی را نریزی
ودیگران ازتو آسیبی نبینند
حالا برو ببین چقد خوشبختی!
مثل باران های بی اجازه وقت و بی وقت درهوایم پراکنده ای
ومن بی هوا ناگهان خیسم ازتو
درغمگین ترین لحظات زندگی ام شادم
که کسی نداند چقد غمگینم بی تو
عادت ندارم درد دلم را به هرکسی بگویم
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم تا همه فکرکنند نه دردی دارم نه قلبی
اگه روزی بی من تنها شدی تو دنیات
اگه نبود مث من کسی فدای غم هات
اگه دلت شکستو هم نفسی نداشتی
یادت بیاد روقلبم چه ساده پاگذاشتی
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک
اما آیا باز برمیگردی؟
چه تمنای محالی!
خنده ام میگیرد!
مث جون کندنه زندگیم و تمام لحظه هام
منم وبغضامو اشکامو درد تنهایی هام
منم وحس بی کسی و از غم پرپرشدن
این یه حقیقته تلخه که دارم از پا در میام
کوچههای علی چپ برفی اند
آهسته بروید
ای غریبه
این همخواب تو همش تو خواب منه …
تنهایی را باور کردم
چقدر دیگر دلم کسی را نمی خواهد
بگذار دیوانه صدایم کنند
بگذار بگویند مجنون فرقی نمی کند!
من تمام هویت خود را از زمانی که اسم مرا دیگر صدا نزدی از یاد برده ام
کاش میدانست که جزئیات چشمانش
کلیات زندگی من است
دیگر از این شهر
می خواهم سفر کنم
چمدانم را بسته ام
اگر خدا بخواهد همین امروز میروم
نشسته ام منتظر قطار
اما نه در ایستگاه روی ریل قطار
خــــــدایـــا دلــــــم را آنانی می شــــــکنند
که هرگز دلــــــم به شکستــــــن دلشان راضــــــی نمی شود
هیچ حرفی ندارم اما تادلت بخواد
دوستت دارم
با اینکه ازم دوری
اما هر وقت دستمو میذارم روقلبم میبینم سرجاتی
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: